نویسنده لیلا | تاریخ : پنج شنبه 5 آذر 1394
در یهودیت
با استناد به تورات و تنخ یهودی، میتوان دریافت که پوشانیدن چهره در میان زنان عبرانی و دیگر زنان یهودی رایج بودهاست. ساره و قطوره همسر ابراهیم، ربه کا زن اسحاق، راحیل و لیه همسران یعقوب، صپوراه همسر موسی و استر همسر خشایارشا با چهرهٔ پوشیده در میان مردم حاضر میشدند. بر اساس کتاب روت، همسر بوعز نیز چهره خود را میپوشانیدهاست. در کتاب اشعیا، به فرستاده شدن عذاب بر دختران صهیون به دلیل چهرهآرایی در برابر بیگانگان اشاره رفتهاست. در تورات برای اشاره به روبنده، واژههایی چون صفه و مسّکه به کار رفتهاست.
با این حال شواهدی از تورات نیز وجود دارد که نشان میدهد رسم پوشیدن چهره، در بین عبرانیان فراگیر نبودهاست. در شولحان عاروخ، پوشانیدن چهره لازم دانسته نشدهاست، هرچند این کار سنت زنان پاکدامن دانسته شدهاست.
در اسلام
در دین اسلام متون واحادیث محکم فراوانی وجود دارد که نشان می دهد همسران پیغمبر (ص) وامامان معصوم (ع) و زنان متدینه آن عصر علاوه بر استفاده از جلباب (پارچه بلندی که از سر تا کف پا را می پوشاند) برقعی را بر روی صورتشان می انداختند.برای اثبات آن به احادیث زیر توجه فرمایید:
روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟» اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید. فاطمه فرمود:« نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند (و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد.)
وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود: فاطمه پاره تن من است.
چند روایت درباره اهمیت حجاب در نظر فاطمه زهرا علیهاسلام:
حضرت موسی بن جعفر علیه السلام از پدران گرامیش از حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل فرمود که:
روزی شخص نابینایی اجازه ورود خواست. فاطمه علیهاسلام برخاست و چادر به سر کرد.
رسول خدا فرمود: چرا از او رو میگیری، او که تو را نمیبیند؟
فاطمه عرض کرد: او مرا نمیبیند، اما من که او را می بینم. و او اگر چه مرا نمیبیند ولی بوی مرا که حس میکند.
رسول خدا فرمود: شهادت می دهم که تو پاره تن منی.
قال فاطمه الزهرا علیهاالسلام:
«خَیْرُ لِلْنِّساءِ اَنْ لا یَرَیْنَ الرِّجالَ وَ لا یَراهُنَّ الرِّجالُ؛
چه نیکو است برای زنان که مردان [نامحرم] را نبینند و مردان [نامحرم] هم آنان را نبینند.»
بحارالانوار، ج43، ص92.
همچنین امیر المومنین حضرت علی (ع) در وصیتنامه ای در کتاب نهج البلاغه به فرزندشان امام حسن مجتبی (ع) می فرمایند:
امير المؤمنين عليٌّ عليهالسلام
لابنـهِ الحسنِ عليهالسلام : واكْفُـفْ علَيهِنَّ مِن أبْصارِهِنَّ بحَجْبِكَ إيّاهُنَّ ، فإنَّ شِدَّةَ الحِجابِ خَيرٌ لكَ ولَهُنَّ ، ولَيس خُروجُهُنَّ بأشَدَّ مِن إدْخالِكَ مَن لا يُوثَقُ بهِ علَيهِنَّ ، وإنِ اسْتَطَعْتَ أنْ لا يَعْرِفْنَ غَيرَكَ فافْعَلْ .
امام على عليهالسلام
- به فرزندش حسن عليهالسلام- : براى اين كه ديدهشان به نامحرمان نيفتد آنها (زنان) را در پرده نگه دار ؛ زيرا هر چه بيشتر در پرده باشند براى تو و آنها بهتر است و بيرون رفتن آنها بدتر از اين نيست كه اشخاص نامطمئن بر آنان وارد كنى . اگر توانى كارى كنى كه مردى جز تو را نشناسند اين كار را بكن .
چند روایت دیگر درباره اهمیت حجاب در نظر فاطمه زهرا علیهاسلام:
همچنین تا آنجایی که ضرورت نداشت، حضرت از خانه خارج نمی شدند. حتی زمانی هم که حضرت برای ایراد خطبه وارد مسجد شدند و برای احقاق حق و ابطال باطل سخن رانی کردند در عین حفظ حریم و عفت بودند. حضرت امام حسن علیه السلام در کیفیت این حضور حضرت در جمع می فرمایند:
مادرم روسری بر سر نمود و چارقد بلند خود را پوشید وپوشیه زد... در حال راه رفتن بگونه ای بود که لباسش به پا گیر می کرد (کنایه از این که پوشش کامل رعایت شده بود.) حتی دستهایش دیده نمی شد... او در میان زنان انصار از خانه خارج شد... همچون حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم با وقار و متانت حرکت می نمود ...
وجود این حالات بیان از اهتمام حضرت به مساله حجاب دارد. حضرت در توصیه ای به زنان می فرماید: آنچه برای زنان نیکو است، آن است که مردان را نبینند و مردان هم ایشان را نبینند. (به این معنی که تا موقعی که لزوم ندارد حضور در جمع مردان معنی ندارد.)
خلاصه این که توجه حضرت به حجاب تا لحظه مرگ هم ادامه داشت، لذا از کیفیت حمل بدن محترمشان به صورتی که آن موقع مرسوم بود ـ حمل بر تابوت بدون پوشش ـ ابراز نگرانی کردند. لذا به همسر خود وصیت نمودند که تابوتی آماده کند، همان گونه که ملائکه شکل آن را به حضرت نشان داده بودند. فرهنگ سخنان فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
در قضیه فدک نیز شکل خاص حجاب حضرت زهرا را هنگام خروج از منزل این گونه توصیف نموده است :حضرت زهرا(س)هنگام خروج از منزل مقنعه را محکم به سر بستند و جلباب (چادر) را به گونه ای که تمام بدن آن حضرت را می پوشاند و گوشه های آن به زمین می رسید به تن کردند و زدن پوشیه به همراه گروهی از نزدیکان و زنان قوم خود به سوی مسجد حرکت کردند. (طبرسی الاحتجاج ج ۱ ص ۹۸)
قضیه فوق گویای آن است که حجاب و پوشش بیرون از منزل حضرت در مواجهه با نامحرمان دقیقا همان دو پوشش معروف بانوان در قرآن یعنی خمار(مقنعه ) و جلباب (چادر) بوده است . بنابراین می توان این دو نوع حجاب و پوشش را حجاب و پوشش قرآنی و فاطمی دانست.
در قرآن
درست است که در قران پوشاندن بدن به غیر از وجه و کفین لازم شمرده نشده است نه این که اشکال دارد ولی شرایطی را برای آن ذکر کرده است که در ادامه به شما عزیزان خواهم گفت.
در نزد اهل سنت
در سنت دلایلی برای وجوب نقاب و روبنده ذکر گشتهاست. در برخی کتب حدیث اهل تسنن، احادیثی آمدهاست که بر اساس آن صحابیات و از آن جمله فاطمه زهرا، فاطمه بنت مره، عاتکه، عایشه، اسماء بنت عمیس، حفصه و امخالد چهره خود را میپوشانیدهاند. از صحابه و تابعین از جمله از ابنجریر، عبدالله بن مسعود، ابوعبیده السلمانی و محمد بن سیرین نیز احادیثی درباره وجوب نقاب نقل شدهاست.
در برخی روایت اهلسنت مواردی نیز معین شدهاست که جایز است زن چهره را آشکار کند؛ از آن جمله خواستگاری، معالجه توسط نامحرم،شهادت در دادگاه[، و حالت احرام در حج و عمرهاست.
در مورد پوشش چهره در بین اهلتسنن اختلافنظر وجود دارد.ابوبکر بن عبدالرحمن بن هشام، احمد بن حنبل، و محمد بن ادریس شافعی تمام بدن زن را بدون استثناء عورت میداند و متعقد به واجب بودن پوشاندن صورت ایشان هستند. در حالی که ابوحنیفه، جعفر صادق، و مالک بن انس چهره و کف دست زنان را عورت نمیدانند و متعقد به مستحب یا مستحسن بودن پوشش صورت زنان هستند.
عبدالعزیز بن باز[، ابن تیمیه، محمّد صالح المنجّد، رشید احمد لوضیانوی، ابن المعزّ، ابن المنذر، ابن حجر عسقلانی، محمود الصیّاح، ابوبکر جسّاس، محمد قاضی بیدوی، ابوبکر مختار الزین، ابن عثیمین، جمال ضرابزی، عبدالعزیز آلالشیخ، صالح الفوزانی و عثمان الهیاجی از علمای معاصر اهل سنت هستند که پوشانیدن چهره زنان را واجب میدانند. جمعیت علمای کشورهای آفریقایی، جمعیت علمای پاکستان، دانشگاه اسلامی ام القری نیز پوشاندن چهره را لازم و گشودن آن را حرام دانستهاند.
در مقابل ایسنا (انجمن اسلامی آمریکای شمالی)، جمعیت علمای دانشگاه اسلامی الازهر در قاهره مصر پوشاندن صورت زنان را مستحب دانستهاند. شیخ یوسف القرضاوی و عبید عاطف الزین نیز پوشاندن چهره را برای زنان مستحب میدانند.
در نزد شیعه

در بین مراجع تقلید شیعه معاصر از دیدگاه امام خمینی، آیتالله علی خامنهای، آیتالله علی حسینی سیستانی، پوشاندن چهره را مستحب میدانند، هر چند ایشان در شرایط خاصی که بیم فتنهاست، پوشاندن صورت را لازم شمردهاند. آیتالله فاضل لنکرانی، زنجانی و بهجت زدن روبنده را جایز شمردهاند.
نقاب در غرب

بعضی از دولتهای غربی برای زنانی که خواستار پوشانیدن چهره شان هستند، محدودیتهایی ایجاد کردهاند. در سال ۲۰۰۱ هلند، استفاده از روبنده در مدارس و آموزشگاهها و محیطهای پژوهشی و اداری را ممنوع کرد. در آوریل ۲۰۰۶ دو دانش آموز دختر از مدرسه ریزریتل در بن آلمان به علت پوشیدن برقع اخراج شدند. دادگاه نیوزیلند در سال ۲۰۰۵ حکم صادر کرد که بر اساس آن زنان نمیتوانند هنگام شهادت در دادگاهها صورت خود را بپوشانند. در ایتالیا، پوشاندن صورت از سال ۱۹۷۵ ممنوع شد و در سال ۲۰۰۵ بر میزان جریمهٔ نقدی متخلفین افزوده شد. در فرانسه از سال ۱۹۸۰ پوشاندن صورت ممنوع گشت. کانادا در سال ۲۰۰۱ اعلام کرد که زنان نیز میبایست برای گرفتن گواهینامه رانندگی، چهره خود را بگشایند. سلطانه فریمن بر حق خود برای داشتن عکس با نقاب در گواهینامه رانندگی اصرار کرد و موفق شد ایالت فلوریدا را جریمه کند. در انگلستان، در سال ۲۰۰۶جک استرا، نماینده مجلس عوام بلاکبرن، گفت که از صحبت کردن با کسی که نمیتواند صورت او را ببیند، راحت نیست و به نظر وی زدن روبنده بر چهره باعث تشدید حس جدایی و انزواطلبی میشود. الیور لتوین، مدیر سیاستگزاری حزب، این توصیه را سخنی خطرناک در مورد جلوگیری از حق افراد در انتخاب پوشش دانست. در آوریل همان سال، عایشه اعظمی دستیار آموزشی مسلمان که به دلیل امتناع از برداشتن روبنده خود در داخل کلاس از کار معلق شده بود، از دبستانی در یورکشایر غربی شمال انگلستان اخراج گردید.به گفته عایشهٔ اعظمی، دانش آموزان این مدرسه از وضعیت روبنده وی هرگز شکایتی نداشتهاند. نیک ویتینگهام، وکیل عایشه اعظمی گفتهاست که موکل وی قادر به انجام شغل خود به عنوان دستیار آموزشی است و میتواند از دانش آموزانی که زبان انگلیسی، زبان دوم آنها است، حمایت و پشتیبانی کند. در ایالت کبک در کانادا، زنان مسلمان برای رأی دادن می بایست چهره خود را آشکار کنند. یک روحانی ارشد کلیسای کاتولیک رم ایتالیا در اظهار نظری، کنار گذاشتن روبنده زنان مسلمان را در اروپا خواستار شد.کاردینال رناتو مارتینی، مسوول امور فرهنگی مهاجران در واتیکان که به مناسبت انتشار بیانیه پاپ بندیکت شانزدهم در مورد لزوم وضع قوانینی برای بهبود شرایط مهاجران اروپایی سخن میگفت، به زنان مسلمان توصیه کرد که به منظور رعایت آداب و رسوم، قوانین و نمادها و دین کشورهای میزبان خود، کنار گذاشتن روبنده را مورد توجه قرار دهند. در سال ۲۰۰۰، سوئد قانونی را به تصویب رساند که بر اساس آن ماموران پلیس حق دارند از زنانی که نقاب بر چهره دارند بخواهند برای تشخیص هویت، نقاب و روبندهٔ خود را بردارند. در استرالیا پلیس حق دارد که روبنده زنان را بردارد و در صورت رو به رو شدن با مقاوت پلیس میتواند آنان را بازداشت کند با این حال زنان مسلمان در ایالات متحده آمریکا برای زدن روبنده و پوشاندن صورت آزادی بیشتری دارند.
انواع آن
روبنده در کشورهای مختلف شکل و نوع متفاوتی دارد. «نقاب کامل» تمام صورت از جمله چشمها را میپوشاند. «نقاب درزدار» دو سوراخ برای چشمها دارد و جز چشمها تمام صورت را میپوشاند. نیم نقاب که از زیر چشمها به پشت بسته میشود و پیشانی، ابروها، و چشم را نمایان میسازد. «نقاب لوانی» که به دور صورت بسته میشود و علاوه بر پیشانی و چشم، بینی را نیز آشکار میسازد. برخی از نقابها، یک یا چند پارچهٔ نیم شفاف را روی چشم قرار میدهد که علاوه بر پوشیده ماندن چشم، زن بتواند به راحتی ببیند و به اختیار بردارد. نوع دیگری از روبنده، برقع است که در افغانستان و پاکستان رواج دارد و پوششی از سر تا پا است و چشمها معمولاً پشت یک پرده مشبّک قرار میگیرند. در پاکستان، پاک چدری، در هند ریجان، و در ایران پوشیه، پوششهایی هستند که صورت را میپوشانند.
صورت جذاب ترین عضو بدن

صورت، جذابترین عضو بدن است. شاهد آنکه شعرا از خال صورت سرودهاند و عاشقان، اندر خم چشم و ابروی معشوق ماندهاند. لطافت صورت، اندازهی چشم و لب، فاصلهی ابروها، نحوهی چینش اعضای صورت و اندازهی گونهها از اصلیترین ملاکهای زیبا شناسی دختران محسوب میشود. بیشترین آرایش، مخصوص صورت است؛ لبخند زیبا و طنازی، اختصاص به صورت دارد؛ مهمترین عامل جذب مردان به دختران، صورت زیبا است. حال که سیاهی چادر، پس زمینه و بکگراند صورتی سپید و زیبا قرار گرفته است آیا جذابیت آن مضاعف نمیشود؟ چرا اگر مثلا خانم ها مانند زمان طاغوت ازچادرهای گلگلی استفاده می کردند شاید جذابیت صورت کاهش پیدا میکرد ولی حالا که صورت سفید زنان ایرانی در پارچه ای مشکی ان هم در این دوره بیشترنمایان است برای کاهش چنین جذابیتی چه باید کرد؟ با این توضیحات آیا چادر مشکی با صورتی باز بیشتر نگاه نامحرمان را به دنبال خواهد داشت یا پوشیهای که جذابیت صورت را مخفی میکند؟ حتی اگر رشته ی هنر را نیز خوانده باشید باید بدانید که در مطالب آن چیزی به نام کنتراست وجود دارد که رنگهای بسیار متضاد بایکدیگر خصوصا سفید وسیاه را در کنار یکدیگر قرار می دهند تا سفید نمود بیشتری پیدا کند.
آیا تاکنون دقت کرده اید که همیشه دندانهای سیاهپوستان جذابتر و زیباتر به چشم میآید؛ نه به خاطر سفیدتر بودن و تمیزتر بودن. بلکه به این خاطر که سفیدی در بین سیاهی چشمربا تر و زیباتر است. به طور کلی سپیدی در بین سیاهی جلوهی بیشتری دارد. با این مثال در صدد انکار چادر مشکی نیستم. غرض آن است که صرف وجود جذابیت، مجوز موجهی نیست برای مقابله با یک پوشش.
چرا پوشش صورت؟
ازدیاد روز افزون تعداد نگاههای آلوده در زمان حاضر و عدم رعایت حیطهی نگاه در جمعیت مردان به اصلاح مدرن!! این را میطلبد که صورت به عنوان زیباترین عضو بدن پوشیدهتر باشد. شاید در گذشتهها که مردان بهرهی بیشتری از غیرت داشتند و نگاه مستقیمشان به صورت زنان نامحرم کمتر بود، جا داشت که پوشاندن دائمی صورت مورد اشکال قرار بگیرد. حس ناموسپرستی پیشینیان، حتی دزد سر گردنه را هم متعهد و ملتزم به غض بصر میکرد. اما امروزه که التزام به این عقاید، کهنه پرستی تلقی میشود و حتی متشخصترین انسانها نگاه مستقیم به صورت نامحرم را ضروری میدانند چارهای نمیماند جز پوشاندن صورت. امروزیها نگاه نکردن به صورت را در هنگام خطاب بیادبی میدانند. وقتی دختران ما در دانشگاه، خیابان و بازار با اینچنین مردانی روبه هستند، آیا چارهای جز پوشاندن صورت میماند؟ در واقع پوشش صورت بازتاب، پاسخ و حرکتی است منفعلانه در برابر مردانی که به تقاضای محجبهها تن در نمیدهند. همان محجبههایی که طالب حجاب فاطمی مورد توصیهی فاطمهی زهرا ـسلاماللهعلیهاـ هستند. اگر همهی مردان، متعهد میشدند که متقاضیان حجاب فاطمی را به رسمیت بشناسند و در تعامل با این گروه غض بصر کنند، قطعا پوشش صورت ضرورت چندانی نداشت.دراینجا به نظرمیرسد پوشاندن زیباییهای صورت از نگاههای تیز برخی مردان آخرالزمان برای طالبان حجاب فاطمی ضروری به نظر میرسد.
خواهرانم دراینجا می خواهم بسیار منصفانه سخن بگویم تا درآن دنیا شرمنده ی روی حضرت زهرا(س) نشوم.
از نظر فقهی واز دیدگاه اسلام ومراجع تقلید عزیز پوشاندن وجه وکفین در دومورد واجب است:
1. در جایی که دختر یا خانم میداند شخص خاص در حال نگاه کردن به او است آنهم به نحو غیر متعارف و برای لذت بردن ( که اکثرا این در مواردی اتفاق میفته که خود دختر یا خانم صورت زیبایی داشته باشه یا جامه محیط نا مناسبی را داره)
2. در جایی که دستها یا صورت آرایش دارند که در این صورت چون بدون شک موجب جلب توجه میشه پس پوشاندنش واجبه.
البته برخی مراجع مثلا ابروی بر داشته شده توسط خانمها رو جزء آرایش و زینت نمیدونن (البته به شرطی که بسیار جلب توجه نکند)و میگن لازم نیست پوشانده بشه یا حلقه ازدواج در دست.اما اگر همین ابروی تمیز شده داری آرایش باشه یا چشم و لبها و دیگر اعضای صورت آرایش داشته باشن مثل اینکه ناخن ها لاک زده باشن در این صورت باید پوشانده شوند.
چرا پوشش صورت با پوشیه؟

ممکن است این سوال پیش بیاید که چه ضرورتی به استفاده از پوشیه، روبنده یا نقاب است؟ خانمها می توانند برای پوشاندن صورتشان از چادر استفاده کنند. مثلا با جمع کردن یا سفت گرفتن قسمت صورت چادرشان.
در پاسخ این سوال باید گفت که اگر کسی از داوطلبان حجاب فاطمی قادر است دائما به وسیلهی چادر این غرض را محقق کند، هیچ مانعی ندارد. اما در این فرض حداقل یک دست انسان درگیر است و باید به طور دائم یا موقت گوشهای از چادر را بگیرد. اگر کسی بنا دارد به طور دائمی از این روش استفاده کند، اولا: در برخی موارد خستگی توأم با زدگی را به دنبال خواهد داشت؛ و ثانیا: گاهی اوقات او به استفاده از دو دست نیاز پیدا میکند. مثلا هنگام خرید یا در آغوش گرفتن فرزند. اما استفاده از پوشیه ضمن حذف خستگی، دست و بال انسان را بازتر میکند و بانوان با آزادی بیشتر به امورات خود میپردازند و کارشان آسانتر میشود. در واقع پوشیه ابزاری است برای تسهیل در وصول به حجاب حداکثری.
البته ممکن است گفته شود به محض احساس نگاه آلوده، میتوان به طور موقتی با چادر صورت را پوشاند و نیازی به پوشیه نیست. اشکال این گفتار این است که اولا: شناسایی نگاه آلوده در بسیاری از موارد کار دشواری است. از کجا میتوان تشخیص داد که نامحرمِ نظارهگر به صورت من نگاه شیطانی دارد یا ندارد؟ ثانیا: بسیاری از نگاههای حرام مخفیانه انجام میشود. برای پیشگیری از این نگاهها چه باید کرد؟
و همچنین در زمانی که پوشیه یا نقاب هست واقعا برای اونهایی که مذهبی هستن و مخصوصا برای رفتن به مهمانی ارایش کردن و روگرفتن دائم سخته چیز بدی نیست
البته به نظر شخصی من اگر چشمها ارایش داشته باشه خود نقاب چون چشمها رو نمایان میکنه شاید موجب توجه بشه که اون هم راه داره و اون اینکه یه مقدار از بالای روسری رو مثل سایبون بیارن جلو تا چشمها دیده نشه یا یک عینک دودی بزنن وهر کس هم سختشه، خوب واجب نیست نقاب بزنه بلکه میتونه با همون چادر به نحوی که صورتش دیده نشه اون رو بپوشونه که البته این مسئله در پوشیه نیست.
یکی به من بگوید چرا آستینک می اندازی؟! خوب دقت کن دستت در نیاید! یا مثلا قدیم ها که جوراب نبود لباس های بلند می پوشیدند که اصلا پای شان معلوم نشود. هر کس شرایط خودش را دارد. یکی شاید دوست داشته باشد همیشه آرایش کند...پوشیه می زند و خلاص!
یکی خیلی خیلی زیباست...هر چقدر هم ساده بیاید بیرون جلب توجه می کند و معذب می شود... گناه نکرده اما دوست هم ندارد کسی از صورت زیبایش لذت ببرد.
اول باید دید هدف از حجاب بیشتر چیست. بعضی از خانمها برای همرنگ شدن با محیط پوشیه می زنن. مثل بعضی از خانمها در عربستان و بحرین و قم! و دست آخر خانمهایی که پوشیه می زنند برای رضای خدا و دوری از چشمهای نامحرم و راحت تر بودن خودشان در معابر.
نیت انسان مهمه که باید ببینه برای چی می خواد از پوشیه استفاده کنه.
دلیل نهی کردن پوشاندن صورت در حج

خوب شاید برخی ها بگویند اگر دین اسلام پوشاندن صورت را در مواردی که قبلا اشاره کرده بودم واجب کرد پس چرا از پوشاندن صورت در حج واجب نهی کرده است؟چنانچه به روایتی از امام محمد باقر(ع) بر میخوریم که ایشان زنی را که با بادبزن سعی در پوشاندن صورت خویش را داشت، بادبزن را کنار کشیدند وفرمودند:اگر اینگونه کنی پوست صورتت هرگز عوض نمی شود.
خواهران عزیزم اگر اهل مطالعه باشید باید بدانید که در کتاب مقدس انجیل خداوند می فرماید: هر زن باید از شوهرش اطاعت کند و شوهرش نیز از مسیح همانطور که مسیح هم از خدا اطاعت می کند...به همین دلیل اگر در جلسه ای مردی با سر پوشیده دعا یا نبوت کند به مسیح بی احترامی کرده است زیرا این پوشش یا کلاه نشانه اطاعت از انسانهاست...همچنین اگر زنی در جلسه ای با سر یرهنه دعا یا نبوت کند به شوهرش بی احترامی کرده زیرا زن باپوشاندن سر خود اطاعت خود را از شوهرش نشان می دهد...اگر زن نمی خواهد سر خود را بپوشاند باید موی سرش را بتراشد و اگر ازین عمل خجالت می کشد باید سر خود را بپوشاند اما مرد نباید به هنگام عبادت سر خود را بپوشاند ویا کلاهی به سر داشته باشد.(نامه اول پولس به مسیحیان قرنتس بخش 11 آیات 3-7)
خوب شاید در این کتاب تحریفاتی صورت گرفته باشد ولی باید بدانید کهدر کتاب مقدس انجیل بر زنان واجب است در هنگام عبادت خدا وحضور در کلیسا موهای خویش را بپوشانند.چنانچه دختران روحانی مسیحی همین کار را انجام می دهند.
خواهران عزیزم سر و صورت، مهمترين مركز جاذبه هاي هاي شهواني و حيواني است و نوع آرايش سر و صورت در تحريك و تمايلات تأثير گذار است. و از آنجا كه مردان بايد سر خود را در حج برهنه نگه دارند و زنان نيز صورت خود را آشكار سازند، رها ساختن سر و صورت قبل از مراسم، جاذبه هاي هاي ظاهري را كم ميكند و «ترك زينت» در حال احرام نيز بيشتر محقق ميشود.درضمن استفاده از پوشیه یا نقاب ویا هر وسیله ی دیگری که با آن صورت خویش را می پوشانید موجب می شود که گرد وغبار هوا بر روی صورتان ننشیند.تابش نور شدید آفتاب که آسیبهای فراوانی را بر روی پوست انسان دارد، روی صورتتان اثر نگذارد و صورتتان تر وتازه بماند.وهمچنین باز گذاشتن صورت برای زنان در حج نوعی امتحان برای مردان به حساب می آید که نگاه حرامی نیندازند.آیا کسی که در این سفر مقدس که همه چیزهای فریبنده ی دنیا را رها کرده، از جان ومال خویش گذشته تا خدا را ببیند وکمی با او خلوت کند، آیا شایسته است که فقط حواسش به زیبایی و طراوت پوستش باشد.یا مدام جلوی آینه قرار گیرد تا خود را بنگرد وحس غروری در او ایجاد شود؟ویا لباس گران قیمتی بپوشد؟به نظر شما چرا می گویند که کسانی که به خانه ی خدا مشرف می شود لباس ساده وسفیدی را برتن کنند و از تجمل و زیبایی بپرهیزند تا مثل بقیه ی انسانها باشد.براي مراسم حج چون متحد الشکل بايد باشيم پوشش خاص،رنگ خاص واعمال و احکام خاص وارده شده...درسته خدا براي انجام بهتره عبادات حج ،حداقل حجاب را خواسته اما اين دليل نميشه حد اعلاي پوشش ناصواب باشه....که اگر بود احتياط واجب علماي و احاديث وارده از پيامبر و سيره ي معصوم همه مطرود بود...جالب است بدانید هنگام ظهور حضرت مهدی(عج) همه ی انسانها یکی می شوند دیگر کسی بر کسی ظلم نمی کند وهمه دارای حقوقی یکسان هستند و همه با یکدیگر برادرند وهیچ فقیر و درمانده ای در روی کره ی زمین وجود ندارد.اصلا فلسفه ی حج این است که انسان به قول معروف سر عقل آید و برتری نسبت به برادر خویش احساس نکند و فقط همه همه بدانند که همه از اوییم و در آخر نیز نزد او بازمی گردیم و حاکم ومالک حقیقی هستی فقط از آن اوست.در حج مردان با سر خویش عبادت می کنند وزنان با صورت خویش.
به همین علت است که بهتر است زن در هنگام عبادت خالق خویش با صورتی برهنه ظاهر شود.
پوشیه لباس شهرت است؟
از آنجا که برخی ها پوشیه زدن را لباس شهرت تلقی کرده اند ابتدا باید تعریف کلی لباس شهرت را از نظر فقهی بگویم.
تعریف لباس شهرت:عبارت از لباسی است که از جهت جنس یارنگ یا نحوه برش ودوخت ومانندآن خلاف شآن و زی پوشنده لباس باشد.
وقتی می گویند از نظر جنس یعنی آنکه جنس لباس به گونه ای باشد که دیگر مردم زمان آن عصر از این گونه جنسها نمی پوشند.مثلا کسی لباسی را بپوشد که از جنس طلا، نقره و دیگر چیزها باشد که مردم آنرا برای پوشنده لباس زشت می شمارند.
از نظر رنگ هنگامی لباس شهرت می شود که مثلا شخصی سر تا پا قرمز، زرد، سرخابی ودیگر رنگهای جیغ وزننده بپوشد و در انظار جامعه حضور یابد. یا مثلا کسی که سنش بالا رفته لباسی با رنگ و شکل وشمایل جلب توجه کننده ای بپوشد که چه از نظر شرع وعرف آن رنگ لباس مناسب او نباشد.
از نظر نحوه برش ودوخت به گونه ای باشد که به قول معروف لباس عجیب وغریبی به نظر آید وکسی همچین لباسی را برای پوشاندن خویش استفاده نکند.یا طوری باشد که اگر زنی آنرا بپوشد شبیه مردان شود وبالعکس.یا کسی در زندگی شهری لباس عشایر ودیگر قومیتها ویا لباس مخصوص آیینهای دیگر را بپوشد که مخالف شان وزی پوشنده لباس باشد.
آیا پوشیه زدن جنس بخصوصی را دارد؟ آیا رنگ آن موجب معروفیت شخص می شود؟ آیا نحوه برش ودوخت آن به گونه ایست که عجیب وغریب به نظر آید؟ آیا پوششی که حضرت زهرا (س) ازآن استفاده می کردند شان یک زن پاکدامن را پایین می آورد؟
در یک موردم آن است که می گویند پوشیه موجب شناخته شدن فرد می شود باید عرض کنم که پوشیه شاید موجب جلب توجه بشود ولی وقتی چیزی جز سیاهی نمیبیند وصورتش مشخص نیست،چگونه شناخته می شود؟
بنابراین نتیجه می گیریم که پوشیه زدن لباس شهرت محسوب نمی شود.
جلب توجه کردن پوشیه
برخی از افراد می گویند که پوشیه زدن جلب توجه می کند.درباره ی این موضوع باید به عرضتان برسانم که من حقیر آدم منصفی هستم ومنکر این که پوشیه در شهرهای غیرمذهبی از جمله تهران جلب توجه میکند نمی شوم.ولی خواهران عزیزم اگر با دروس حوزوی آشنا باشید باید بدانید که جلب توجه کردن از نظر شرعی دو نوع است:
در مورد جلب نگاه، باید این نکته مدنظر قرار بگیرد که طبق قرآن جلب یا تبرج جاهلی مذموم است. یعنی جلب نگاه مردان به زیباییهای جنسیتی ناپسند است. و الا اگر زنی از لحاظ انسانیت، شاخص و برجسته باشد، این نوع جلب توجه و برج قرار گرفتن مصداق آیهی "وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّةِ الْأُولى" نیست. بلکه مصداق زنان برجستهای چون فاطمهی زهرا سلامالله علیها است که نه تنها در عصر خود بلکه در تمام عصرها نگاه مردان و زنان را به سوی خود و سجایای اخلاقی خود جلب میکنند. از دیدگاه اسلام دو نوع نگاه به زن وجود دارد.
الف) نگاه جنسیتی: اسلام این نوع نگاه را مردود میداند و قرار گرفتن زن را به عنوان ابزاری برای بهرهکشی جنسی مردان تقبیح میکند.
ب) نگاه شخصیتی: توجه به شخصیت و انسانیت زن مورد توصیهای اسلام است. با در نظر گرفتن این دو نگاه، میتوان نتیجه گفت که جلب نگاه مردان به جنبهی جنسیتی زن ممنوع است. اما جلب نگاه مردان به جنبههای شخصیتی زن جایز است.
با حفظ این مقدمه سؤال این است که آیا پوشیه، مردان را به جنبهی جنسیتی زنان متوجه میکند یا جنبهی شخصیتی؟ یا هیچکدام؟ مسلما با پوشیه، جنبهی جنسیتی زن در معرض دید مردان قرار نگرفته است. درست است که پوشیه باعث جلب توجه نامحرمان میشود؛ اما آیا نگاه به صورت پوشیده، محرک است؟ آنان هرچه نگاه کنند جز پرده ای سیاه چیزی نمی بینند.اتفاقا پوشیه پیام بالاتری دارد و حلقههای زنجیر نگاههای مستمر مردان را سست میکند و لرزه به نگاه مردان میاندازد. با تجربهی شخصی به این نکته رسیدهام که نگاه مردان به صورت دارای پوشیهی من به مراتب کمتر از ۲سال قبل است که پوشیه بر صورت نداشتم. همچنین این جلب توجه پس مدتی عادی شد.دختران پوشیهای توقعشان اندکی بیشتر از خانمهای چادری فاقد پوشیه است؛ آنها به چیزی فراتر از حجاب معمولی میاندیشند. آنها با تأسی به برترین بانوی هستی، بهترین زن را کسی میدانند که هیچ نامحرمی آنها را ندیده باشد.
دقت به این نکته هم ضروری است که نگاه به صورتی سپید در لفافهای سیاه، جذابیت بیشتری دارد. جذابیت آنهم از نوع جنسیتی است نه شخصیتی. لذا بسیاری از پسران اذعان میکنند که دختران چادری جذابیت بیشتری برای ما دارند تا دختران مانکنی بیحجاب.
مثال دیگری را برای شما بیان می کنم.تا کنون دقت کرده اید وقتی شخصی روحانی در جمعی که هیچ کس به جز او این لباس مقدس را بر تن ندارد، همه ی نگاه ها سوی او جلب می شود.مردم تمامی رفتار ها و سکنات نه تنها او بلکه خانواده اش را نیز زیر نظر می گیرندو برایشان جالب است.
آیا روحانیون ما به علت اینکه لباس مخصوصشان جلب توجه می کند آنرا نپوشند؟درحالیکه این لباس پیغمبر ((صلی الله علیه وآله وسلم )) بوده و ایشان بر پوشیدن این لباس تاکید زیادی کره اند.آیا این گونه لباسها در ایران کم است؟آیا مردم ما هرگز شخصی روحانی ندیده اند؟پس چرا با وجود ازدیاد این افراد ولی باز این گونه لباسها جلب توجه می کند؟
عزیزان من وقتی آنان این لباس را می پوشند نگاه مردم سوی آنان جنبه شخصیتی دارد(از نظر انتظار بالا) ولباس وهمچنین شخصیت ونوع زندگی آنان برای مردم جالب است و نظر هر بیننده ای را به سوی خود جلب می کند.زنانی که دارای پوشیه هستند، مردم تهران به علت آن که همچنین افرادی را با این پوشش کمتردیده اند نگاهشان به سوی آنهاجلب می شود وبرایشان جالب است.من تاکنون سفرهای زیادی را رفته ام.از اصفهان، یزدومشهدمقدس بگیرید تا شمال وجنوب کشور.در شهرستانهای دیگر (به جز قم ،مشهد، تمامی شهرهای جنوب کشور ودیگر شهرهای مذهبی کشور که اصلا این پوشش جلب توجه نمی کند) با آنکه تعداد این دختران کم است ولی جلب توجه آنچنانی نمی کند.
آیا زنیکه ابروهای کمان و چشمهای فریبا و بینی زیبا و لبهای دلربا و گونه ای سرخ و صورت پرنور و از یاد برنده ذکر خدا را در هر کوی و برزنی اماده و مجانی در اختیار هر کس و ناکسی میگذارد جالب توجه و باعث فساد است یا زنی که به تبعیت از عقلای غیر تعلیم یافته دین خدا حضرت فاطمه حضرت زینب ووو
با تسلیم به امر خدا بین خود و نامحرم حجاب قرار میدهد تا روز جزا نباشد از در حجابان از ربشان(سوره مطففین) و نباشد از انهاکه ملائکه بایشان میگویند حجرا محجورا دور شوید از ما.
کدام بهتر است؟
آن که زن پوشیده ببیند نور خدا را بالعیان مشاهده میکند اگر لیاقت داشته باشد
لذتی برای او حاصل نمیشود مگر نفس شوم او لذت تولید کند ان زن بوظیفه خود عمل کرده گناه متوجه مرد است اگر به لباس او با لذت نگاه کند حضرت عیسی نهی میکنند که حتی به لباس زن و ظاهر پوشیده ی او دقیق نشو و نگاه نکن اگر میتوانی
پس خواهران هر چیزی که جلب توجه می کند باید ابتدا علت آنرا بررسی کرد سپس آن نگاه را از لحاظ جنسیتی شمرد.
پوشیه وطرد از اجتماع
یکی از عمدهترین دلایلی که باعث میشود بانوان متدین نسبت به پوشیه تمایل کمتری داشته باشند، دید منفی جامعه نسبت به این نوع پوشش است. که نتیجهی آن به طور ویژه در دوستیابیها و روابط عمومی ظاهر میشود. عموم مردم به دوستی با شخصی که با پوششی متفاوت در جامعه ظاهر میشود تمایلی ندارند. چرا که این نوع پوشش را نشانهیتحجر و عقبماندگی میدانند. برخی از مردم هم از رویارویی با چنین اشخاصی واهمه دارند. التزام به پوشیه در جمعهای مذهبی آسانتر است. اما در دانشگاه، بازار یا اماکن تفریحی به دلیل همان نگاه منفی حضور با این پوشش برای همه آسان نیست.
برای حل این معزل باید به این نکته توجه داشت که اولا: ما پوشیه را به همه توصیه نکردهایم؛ مکررا تأکید میشود که پوشش وجه و کفین از حیث فقهی واجب نیست مگر در مواردی که قبلا به آن اشاره شد. به عنوان مثال شایسته است بانوان طلبه یا خانمهایی که همسرشان طلبه است، به طور ویژه از حجاب پوشیه استفاده کنند. چرا که بانوی طلبه یا همسر یک طلبه باید بیشتر از بقیهی مردم رعایت کند تا مردم یک درجه پایینتر باشند. ثانیا: به نظر میرسد این رفتار ما است که ما را از جامعه طرد میکند نه لباس ما. کسانی که با لباس در صدد جذب دیگران هستند به خاطر این است که رفتارشان جذابیت ندارد و با لباسهای رنگارنگ جبران نقیصهی جذاب نبودن رفتار را میکنند. اگر یک بانوی شیک پوش پوشیهای رفتار مناسب و جذاب داشته باشد، هیچگاه جامعه او را طرد نمیکند.این از تجربیات من است.(برداشتی از وبلاگ یا منصور امت)
جمع بین حضور اجتماعی با پوشیه

کار کردن زنان و ضوابط آن
خداوند كائنات را آفريدهاست؛ تمام آفريدگانش را به دو جنس ذكر و انثي يا نر و ماده تقسيم كردهاست؛ و براي هر جنس وظايفي مناسب با قدرت و امكانات و طبيعت خلقت و مطابق با نيازها و توانمنديهايش قرار دادهاست.
توزيع طبيعي اقتضا ميكند كه كار كردن مرد بيرون از خانه، و كار كردن زن درون خانه باشد؛ و كسي كه غير از اين بگويد با فطرت و طبيعت وجود انساني مخالفت كردهاست؛ چرا كه خانه مكان طبيعياست كه در آن وظايف زن تحقق مييابد و به ثمر مينشيند، و ماندن زن در خانه به منزله پاسداري از عفت و پاكدامني اوست كه او و جامعه را از فتنه و بلا باز ميدارد.
از آنچه ما را به اين يقين ميرساند كه مكان اصلي كار كردن براي زن خانه است؛ ميتوان موارد زير را برشمرد:
1- تكوين جسماني زن و مرد متفاوت است؛ در نتيجه زن نميتواند كارهايي را كه براي مردان است، به خوبي انجام دهد؛ و مسائلي چون حيض و نفاس و حمل و شيردهي او را درگير ميكند.
2- كاري با موفقيت همراه است، كه برپايه تخصص بنا شده باشد؛ و هر فرد در آن عمل ويژهاي انجام دهد. زندگي خانوادگي نيز ميدان كاري بزرگياست، و هر يك از زن و مرد وظيفهاي دارند؛ وظيفه تأمين نفقه و هزينه زندگي زن و فرزند، و كار براي به دست آوردن آن به دوش مرد است و زن رعايت خانواده و پرورش فرزندان، شيردهي به نوزادان، محبت مادري، و انجام كارها و وظايف خانهداري را برعهده دارد.
3- انجام كارهاي منزل و رسيدگي به امور فرزندان معمولاً تمام وقت زنان را ميگيرد؛ بنابراين كار كردن زن در خارج از خانه، عملاً از تمركز و توجه زن نسبت به وظيفه مادري و امور منزل ميكاهد و زن نميتواند امور خانهداري را به وجه احسن انجام دهد و يا در انجام وظايف اصلي خود سربلند و موفق باشد؛ بلكه فشارها و دغدغههاي بسياري خواهد داشت كه او را از پاي درميآورد.
اثار منفي كار زنان
تأثير منفي كار زنان بر كودكان: اطفال به رعايت و مهرباني نياز دارند، واين مهر و محبت را تنها در مادر خود مييابند؛ و مادر كسي است كه درد دل خود را با او در ميان ميگذارند؛ اين مادر است كه به آنها راه درست را مينماياند و آنها را با عواطف و با تربيت صحيح بار ميآورد؛ طبعاً وقتي زن خسته از كار برميگردد، چنان از مسؤوليتها و گرفتاريهاي محيط كار خسته و درماندهاست، كه كودكان را تنبيه و توبيخ ميكند، يا بر آنها فرياد ميكشد و يا به آنها بياعتنايي ميكند؛ در نتيجه كودكان كه مدت طولاني دوري مادر را تحمل كردهاند؛ رنج و سختي مضاعفي نيز خواهند كشيد- و اين به ويژه بر اطفال كمسن و سال تأثير سلبي بسياري خواهد گذاشت؛ چنانچه از نظر اخلاقي آسيبپذير خواهد بود و با عقده و احساس ذلت بار خواهد آمد و يا دچار افسردگي و پرخاشگري خواهد شد.
تأثير منفي كار زنان بر خود آنها: طبعاً تحمل مسؤوليتها و دغدغههاي كار بيرون از خانه، بسيار سخت است؛ چه بسا كه وقتي مرارتها و مشقتهاي داخل خانه نيز به آن افزوده گردد؛ زن در طول زمان به بيماريهاي مزمن دچار خواهد شد- اگر كار زن همراه وهم پا شدن با مردان باشد، زن به مرور زمان ويژگيهاي زنانه خود را از دست خواهد داد.
تأثير منفي بر شوهر: وقتي شوهر از محل كار باز ميگردد، نيازمند است كه زن مرارت و خستگي را از دل او دور كند؛ اما اگر تنها در خانه بنشيند، و كسي نباشد كه سختيهاي روزگار را با او در ميان بگذارد، در بدگماني بين زن و شوهر گشوده خواهد شد، و اگر هر يك از ايشان به ديگري خيانت كند، چناناست كه كار زن كوتاهي در وظايفياست كه او نسبت به شوهرش دارد؛ اگر مرد بداند كه رغبتها و تمايلات و نيازهاي او را زن برآورده نميكند، يا گمان كند كه زن قصد خيانت به او را دارد، استمرار رابطه زناشويي بين آنها دشوار خواهد بود؛ و به همين دليل طلاق و جدايي افزايش مييابد.
تأثيرات منفي بر اجتماع: مهمترين اثر كار كردن زنان در بيرون از خانه، افزايش آمار بيكاري در بين مردان است؛(همانطور که در غرب شاهد افزایش آن هستیم) زيرا حضور زنان در صحنه اشتغال، فرصتهاي شغلي را براي مردان شايسته محدود خواهد كرد؛ بيكاري از معضلات و مشكلاتي است كه آثار بدي در جامعه برجاي ميگذارد. همچنين چنان چه زن هر روز براي كار از خانه بيرون برود؛ كراهت و زشتي اين عمل از بين ميرود و خروج از منزل براي او تبديل به يك عادت ميشود و اين خطر بزرگي براي اجتماع است؛ همچنين اختلاط زیاد زنان و مردان در محيط كار باعث ميشود كه زنان در محيط شغلي خود را برابر با مردان تلقي كنند و اين مسأله موجب بروز مشكلات اجتماعي و شيوع فساد در بين زنان و مردان خواهد شد.
شرايط و ضوابط
با اينحال بايد دانست كه شريعت هرگز زنان را از كار كردن در خارج از خانه ممنوع نكردهاست؛ بلكه شرايط و ضوابطي را براي اين امر مقرر كردهاست. اين شرايط عبارتند از:
1* كار زن نبايد با وظيفه اصلي و اساسي زن در خانه و مسؤوليتهاي او در برابر شوهر و فرزندانش تعارض داشته باشد: زن نبايد چنان به شغلش وابسته شود كه خانواده را فراموش كند يا دير به خانه بيايد؛ بنابراين لازم است كه وقت كار زن محدود باشد كه تأثيري در انجام بقيه وظايفش در خانه نداشته باشد.
2* مصالح خانواده و يا اجتماع كار كردن زن را ايجاب كند: همانطور كه پيشتر گفتيم، زنان به ماندن در خانهها امر شدهاند؛ بنابراين لازم است كه تنها هنگامي به كار بپردازند كه مصالح خانواده و يا اجتماع آن را ايجاب كند. زناني كه شوهرشان درآمد كافي دارند، و در عين حال كودك يا كودكاني دارند كه بايد به پرورش آنها بپردازند؛ نبايد به كار در بيرون از خانه بپردازند؛ همچنين چنان چه به كاري اشتغال دارند كه در اجتماع نيازي به آن نيست و يا خلاف مصلحت جامعه است.
3*كار موافق با طبيعت زن باشد: كاري كه زن انجام ميدهد بايد با روحيه زنانه كه روحيه لطيف و ضربهپذير است؛ موافق باشد؛ انجام كارهاي سخت كه به قوت عضلاني و نيروي جسماني نياز دارد، براي زنان مناسب نيست. همچنين كار در محيطهاي صنعت، زراعت و تجارت با روحيه زنان موافق نيست. اما كارهاي ديگري مانند تدريس در مدارس دخترانه، خياطي و آشپزي مطابق با طبيعت زنان هستند.
۴*خارج شدن زن براي كار بايد با اجازه ولي او باشد: اذن ولي زن را از گرفتار شدن در مشاغل نامناسب باز ميدارد و زندگي خانوادگي را پايدار ميكند. البته چنانچه زن ازدواج نكرده باشد، ولي او پدرش و اگر ازدواج كرده باشد، شوهر اوست و اشتغال زن بايد با صلاحديد و توافق هر دو باشد. البته ولي در مورد اين كه زن به كار مباحي ميپردازد، در برابر خدا مسؤول است.
فقها براي شرط كردن اذن شوهر يا ولي به سخن خدا استدلال كردهاند كه " ياأيها الذين آمنوا قوا أنفسكم وأهليكم نارا وقودها الناس والحجارة " . اي كساني كه ايمان آورديد، خودتان و خانوادهتان را از آتشي كه هيزمش مردم و سنگها هستند؛ باز داريد.
و از سنت اين كه رسول خدا- صلي الله عليه و سلم- فرمود: كلكم راع ٍ ومسئول عن رعيته ، فالأمير الذي على الناس راع وهو مسئول عنهم ، والرجل راع على أهل بيته وهو مسئول عنهم ، والمرأة راعية على بيت بعلها وولده وهي مسئولة عنهم ، والعبد راع على مال سيده وهو مسئول عنه همه شما نگهبان هستيد و مسؤول امر رعيت خود هستيد؛ امير كسي است كه نگهبان مردم است و مسؤول ايشان است. مرد نگهبان اهل بيت خويش است و مسؤول بر ايشان است. زن نگهبان خانه شوهرش و فرزندش است و او مسؤول بر ايشان است. بنده نگهبان بر مال آقاي خود است و مسؤول آن است.
۵*التزام به حجاب شرعي، احتیاطا ان است كه چيزي از زن جز جامه رو كه قهراً آشكار ميشود، آشكار نشود؛ و زن تمام بدن خود را بپوشاند؛ و لباس او خود زينت نباشد و به لباس مردان و يا زنان كافر شبيه نباشد. همچنين لباس زن نبايد تنگ و يا شفاف باشد. زن نبايد همچنين خود را در هنگام خروج از خانه معطر كندبه طوری که نظر مردان نامحرم را به سوی خود جلب کند.
۶* كار خالي از اختلاط باشد: كاري كه زن انجام ميشود، بايد بدون اختلاط های حرام با مرد نامحرم باشد. بر اساس اجماع فقهاء كار كردن زن در محيطي كه در آن مردان حضور دارند، زیاد خوب نیست.موارد بسياري هست كه زنان ميتوانند بدون اختلاط به كار خارج از خانه بپردازند؛ از آن جمله: تدريس در مدارس ودانشگاه های دخترانه، پزشكي و پرستاري براي زنان، خدمت اجتماعي در سازمانهاي زنان، كار اداري در محيط زنانه، و كار كردن در كتابخانههاي مخصوص بانوان.
البته کارهای فراوان دیگری هم هست که زن می تواند دران حضور یابد ولی به طور کلی خانه برای زن بهتر است.به احادیث زیر توجه فرمایید:
رسول خدا (صلی الله علیه و سلم ) فرمود:
((صلاة المراءة وحدها في بيتها كفضل صلاتها في الجمع و عليها درجات ))
بـه تـنـهـايـى و درخانه نماز خواندن زن مثل نماز در جمع است در حالى كه بر آن فضيلت دارد.»
هم چنين رسول خدا(صلی الله علیه و سلم) فرمود:
ان مـساجدالنساء البيوت , و صلاة المراءة في بيتها و هي افضل من صلاتها في محاطها و صلاتها فيها افضل من صلاتها في صفتها وصلاتها في صفتها اءفـضـل مـن صـلاتـهـا فـي صـحـن دارها و صلاتها في صحن دارها اءفضل من صلاتها في سطح بيتها
بهترين مسجد زنان خانه است , و نماز زن در خانه است و نماز زن در اتاقش برتر از نماز او در وسط خانه و نماز خواندن او در وسط خانه بهتر از نماز خواندنش در ايوان است , و نمازاو در ايوان برتر از نمازش در حياط خانه است , و نماز او در حياط خانه برتر ازنمازش برپشت بام خانه است.
در جای دیگری رسول خدا(ص) در هنگام ازدواج حضرت زهرا(س) با حضرت علی(ع) کارکردن بیرون از خانه را به علی وکار در خانه را به دخترشان واگذار کردند.حضرت زهرا(س) در این هنگام می فرمایند:خدا میداند از اینکه پدرم رسول خدا مرا از دید نامحرمان باز داشته چقدر خوشحالم.
حال برخی ها می گویند زن به طور کلی به بیرون نیاید.بعید میدانم کسی در عصر حاضر منکر حضور زن در جامعه باشد. چون زن امروزی برای ترقی و تکامل ناچار است در صحنههای متعدد حاضر باشد. حتی بستهترین خانوادههای مذهبی هم حضور زن را در جامعه مسلم میدانند. اما سؤال اساسی این است که چه طور میتوان روایت مخفی بودن زن از نگاه نامحرمان را با زن امروزی تطبیق کرد؟ با چه ابزاری میتوان زن کامل 1400 سال پیش را الگوی عملی زن امروزی قرار داد؟ از یک سو ممانعت از حضور زن در اجتماع منجر به عقبماندگی و تخطی از برخی مسئولیتهای شرعی میشود و از سوی دیگر، اعطاء مجوز حضور زن در انظار نامحرمان، با حدیث فوق ظاهرا در تناقض است. راه حل این تناقض چیست؟ هر چند سیاق حدیث فوق به وجوب اختفاء زن محجبه از دید نامحرم دلالت ندارد، اما به هر حال در جامعهی اسلامی کسانی هستند که تمایل دارند ضمن حفظ حجاب مورد توصیهی زهرای اطهر ـسلاماللهعلیهاـ در جامعه نیز حضور فعال داشته باشد. اینجا است که ضروری میشود پوشش داوطلبان این نوع حجاب، مضاعف شود. یعنی این گروه باید چیزی بیشتر از حجاب متداول در جامعه را رعایت کنند. مثلا گردی صورت و مچها را نیز بپوشانند تا توجه زیاد مردان نامحرم را به خود جلب نکنند واحتیاط مستحب آن است که تمامی مواضع فتنه را بپوشانند.
چرا باپوشیه مخالفت می کنند؟

يكي ديگر از خانمهاي تهراني ميگفت: « امروز در تهران اگر كسي با روسري و موهاي بيرون و با مانتوهاي تنگ و كوتاه بيرون بيايد، مثلاً براي خريد به مغازه يا فروشگاهي برود، نه كسي از مردم كاري به او دارد و نه كسي توبيخش ميكند؛ اما وقتي روبنده ميپوشي، بايد توهين و پوزخند را تحمل كني؛ انگار مردم تهران برهنگي را تحمل ميكنند و ميپذيرند اما روبنده را نميتوانند قبول كنند و بپذيرند.» در اينجا بايد پرسيد كه به سر ما چه آمدهاست؟ مگر اين مردم همانهايي نيستند كه زمان رضاشاه حاضر به كشف حجاب نميشدند؟
شايد بگوييد كه ديگر وضعيت فرق كردهاست؛ ديگر ايران از اسلام فاصله گرفتهاست و به سوي مدرنيته گام برميدارد. من از شما ميپرسم آيا جامعه بريتانيا و سوئد و ايرلند و استراليا و ... اسلاميتر هستند يا جامعه ايران؟ چرا كه وقتي از زنان روبندهپوش بريتانيايي اين سؤال را ميكني؛ جواب ميدهد كه نه، كسي واكنش منفي نشان نميدهد: « امروز غيرمسلمانها عادت كردهاند كه مثل ما را ببينند». البته تعجب ميكنيم خصوصاً وقتي ببينيم كه در چنين جوامعي كه مسلمانان در اقليت هستند «روبنده عاديتر است».
اينجاست كه به صدق سخن مرحوم سيدجمالالدين اسد آبادی ميرسم كه «در غرب اگر مسلمان نديدم، مسلماني ديدم»؛ آيا در كشور اسلامي ما- مسلماني هست؟ و اگر هست آيا مسلماني اين است كه چيزي را كه واجب است يا اگر واجب نيست مستحب و سنت است؛ مسخره نمود؟
آيا اين سخن خدايتعالي را فراموش كردهاند كه فرمود: آيا سخن الله و فرستاده او را به ريشخند ميگيريد؛ بهانهاي نياوريد، زيرا كه ناسپاس شده و به آنچه پيش از باور داشتيد، كافر گشتهايد. اگر برخي از شما را ببخشاييم، ديگران از شما را عذاب خواهيم كرد، آنها كه گناهكار بودند.(توبه 65-66) ؟ آيا امروز گمان ميكنند كه ميتوانند چيزي را داوري كنند كه به آن علم و دانشي ندارند؟
البته چرا اين زنان و دختران مسلمان هستند كه زنان و دختران منقبه و روبندهپوش را مسخره ميكنند، و نه غيرمسلمانها؟ آيا نه اين كه زنان مخدره بايد به پاكي و عفاف و طهارت و تقوا شناخته ميشوند؟
نظر من اين است: « اين كه چرا برخي زنان و دختران مسلمان هستند كه براي شما مشكل ايجاد ميكنند؛ معمولاً به خاطر اين است كه به آنها حسادت ميكنند. اينها يا زناني هستند كه ميخواهند روبنده بپوشند، اما به دلايلي مثل فضاي خانوادگي و... نميتوانند؛ گروه ديگر زناني هستند كه روسري و چادر ميپوشند و ميخواهند بدينوسيله توجه جلب كنند و كسب احترام كنند و از اين كه ديگران فكر كنند كه شما از آنها باتقواتر هستيد؛ ميترسند. گروه سوم، زناني هستند كه اساساً به حجاب اسلامي بيتوجهند، و حضور يك زن با روبند باعث ميشود كه به ياد احكام اسلام بيافتند و احساس گناه كنند. در اينجا هم حسادت آنها را وادار ميكنند كه به شما فشار بياورند تا يا شما روبنده را ترك كنيد و يا افكار ديگران را درباره شما به هم بزنند؛ اينها كساني هستند كه ميخواهند شما با آنها برابر باشيد، به جاي اين كه خودشان راه كمال را بپيمايند، ميخواهند شما را پايين بكشند. گروه چهارم زناني هستند كه صرفاً به چهرهنمايي عادت كردهاند و نميخواهند شما روبند داشته باشيد چون ميترسند كه شوهرانشان به آنها نيز بگويند كه روبند بزنند.چون معنای واقعی حجاب را نفهمیده اند.»یا برخی ها هم از عموم زنان محجبه واجب بودن پوشاندن وجه وکفین در دوصورتی که قبلا به آن اشاره شد(نگاه حرام به صورت وی ویا آرایش صورت)از روی غفلت نمی دانندوفکر می کننند که پوشاندن صورت ودستها به طور مطلق واجب نیست.که البته از نظر علمای عزیز ما در صورت نبودن این شرایط باز پوشاندن صورت افضل تر است.
البته مرداني هم هستند كه با پوشیه و روبنده مخالفت ميكنند، مخالفت اين مردان به رأي من صرفاً نوعي خودفريبياست. ممكن است خيلي از آنها قلباً تمايل داشته باشند كه زنان خانواده آنها روبند بزنند، اما از طرفي از اين كه دوستان و آشنايان زن او را با روبند ببينند، وحشت دارند؛ و اين كه ديگران درباره من چه فكر خواهند كرد. به همين دليل، اين نوع مردان وقتي زن منقبه را ميبينند، با خودشان فكر ميكنند كه «نكند اين زن از زنان خانواده من باتقواتر است؟»؛ يعني از يك سو اين مردان برنميتابند كه زني باشد كه حجابش از زن آنها كاملتر باشد؛ البته اين مردان هم آشكارا خودشان را ميفريبند.یا از روی غفلت شرایط واجب بودن پوشاندن صورت در برخی مواقع را نمی دانند.
بعد از این دلایل با توکل بر خدا پوشیه را به عنوان حجاب برتر انتخاب کردیم و به لطف الهی تا به امروز در برابر هیچ نامحرمی آن را برنداشته ایم اما ما متهمیم؟!!!
ما متهم شدیم به افراط و تحجروعقب ماندگی......
اما نه از طرف افراد به اصطلاح غیر مذهبی که تکلیف آنان مشخص است. مشکل آنها با اصل حجاب است ،آن هم از هر نوعی که باشد .
ما وامثال ما متهم شدیم اماتوسط افرادکج فهم .
بله ، درد ما از عامه ی مردم نیست ، درد ما از افراد که از دین چیزی نمیدانند جز عقایدی که خود بدان تعصب می ورزند ، در حالی که معلوم نیست این عقاید تا چه اندازه درست است .
میخواهند ما را نه به خاطر بی حجابی به خطر حجابمان بکوبند، نمیدانم شاید پوشیه را هم بد حجابی میدانند؟!!!
دادن نسبت های بد نیز دور از انتظار نبود.زیرا جامعه ی ما بدون آنکه بدانند دخترانی که پوشیه می زنند برای چه این کار را می کنند به راحتی درباره ی آنان قضاوت عجولانه می کنند.یادمان باشد تا با کفشهای کسی راه نرفته ایم درباره ی او قضاوت نکنیم.
رفتارها و واکنشهای متفاوت مردم
در طول مدتی که پوشیه می زنم رفتار ها و واکنشهای متفاوتی از مردم دیده ام.برخی ها مرا تحسین کرده اند وبرخی علت این کار را می پرسیدند.من هم با حوصله ی زیاد پاسخ قانع کننده ای را می دادم.برخی ها می گویند:پوشیه و نقاب باعث میشه دخترها چشم چرانی کنن باید بگم این حرف یه مقدار سبک و غیر منطقی و تعصبیه.کسی که اهل چشم چرانی معمولا دنبال پوشیه و نقاب نیست و اون که نقاب و پوشیه میزنه معمولا اهل این کارها نیست ( البته گفتم که معمولا)مضافا بر این که میشه با این توجیه گفت چادر هم نپوشند چرا که شاید وسیله ای بشه برای زنها تا زیر چادر چیزی نپوشن و یا لباسهای بد بپوشن و ازش سوء استفاده کنن.بنابراین خواهران عزیز فکر میکنم چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.
برخی ها هم فکر می کردند کسی مرا مجبور به این حجاب کرده حالا(چه شوهرم ویا پدر ومادرم) در صورتی که خداوند متعال در سوره ی مبارکه بقره می فرماید:لا اکراه فی الدین ((در دین اسلام اجباری نیست)).زنانی بوده اند که وقتی مرا با پوشیه دیده اند تعجب کرده اند زیرا باور نمی کردند که من همان دختری هستم که یک دقیقه پیش با رفتاری بسیار مناسب با آنان صحبت می کردم و ظاهری مناسب وآراسته داشتم.این هم به علت آن هست که رفتار وظاهر دیگری (بسیار افراطی) را که از من انتظار داشتند را در هم شکستم چون برخی مردم ما دید درستی از دخترانی که پوشیه میزنند ندارند.یا موقعی شده بود که من برای رفتن به خانه سوار اتوبوس شدم.خانمی با مانتوای بسیار کوتاه و روسری ای رها شده روبرویم نشسته بود.پس از مدتی کمی صحبتم با آن خانم شروع شد وتا آخر خط با هم حرف زدیم.موقع خداحافظی اصلا توقع نداشتم که از منی که روبنده بر صورت داشتم با لبخند از من خداحافظی کند درحالی که دو برابر ونیم من سن داشت.چون به من خیلی نزدیک شده بود ورفتار مناسب مرا پسندیده بود.بعضی ها حجاب خود را محکم می کردند و برای من حقیراحترام قائل می شدند.کسانی هم بوده اند که از من درخواست می کردند که باید پوشیه را از کجا تهیه کنند.بعضی از زنان نیز با به دلیل آنکه امثال ما را می شناختند ومفهومات واقعی دین اسلام را درک کرده بودند نگاهی نمی کردند وبرایشان عادی بود.تعداد کثیری از مردم تصور این را داشتند که من حجاب پوشیه را به دلیل صورت زیبایم ویا شهری که درآن زندگی می کنم مثلا (شهرهای جنوبی کشور) می زنم.تمامی این ها رفتار های 99 درصد مردم تهران بود.زنانی هم بودند که خیال می کردن یک زن چهل – پنجاه ساله هستم ومرا(حاج خانم) خطاب می کردند.یکبار در حال راه رفتن با پوشیه بودم که دختری به سن .سال نه وده ساله بود که قصد مسخره کردن مرا داشت که با انتقاد شدید پدرش روبرو شد.ووی به دخترش گفت:مگه چیز خنده داریه.
یا موقعی شده بود که من از رفتار بسیار بسیار اسلامی یک زن با من متعجب شدم.او با وجود حجاب من با هم به مسجد رفتیم.در مسجد به پیش او رفتم وگفتم:من تحسین می کنم شما را به خاطر رفتار خوبتان که به جای طعنه ومسخره این گونه بودید.من بسیار شما رال دعا کردم(که در این لحظه نا خود آگاه بغضم گرفت)و او مرا در آغوش گرفت وگفت:آخر چرا باید با شما رفتار نا مناسبی داشته باشم وشما را مسخره کنم.سپس در آغوشم گرفت.
یا یه موقع زنی حدود شصت ساله بدون هیچ سلامی وبا لحن دور از شان وی به پیشم آمد وگفت:((شما عربین؟من برگشتم وبه گفتم:سلام خواهرم.شما می تونستین خیلی دوستانه تر این را به من میگفتین.او از این گونه رفتار با من ناراحت شد و بغلم کرد وگفت :این نوع حجاب شما برایم جالب بود.زیرا من در زمانی که به حج رفته بودم این گونه بانوان را زیاد دیده بودم.من هم با نهای ت احترام لبخندی به او زدم و رفتم.
متسفانه برخی بانوان محجبه نیز اخلاق مناسبی با من نداشتند وطوری به من می نگریستند که پیغمبر اسلام به کافر این گونه نمی نگریستند.
اینان فقط به احکام اسلام چسبیده اند واخلاق را فراموش کرده اند.در صورتی که رسول الله می فرمایند: ((انی بعث لاتمم مکارم الاخلاق))من برای کامل کردن اخلاق انتخاب شده ام و درجای دیگری می فرمایند:بهترن شما کسی است که اخلاقش از همه نیکوتر باشد.
اصلا تا کنون توجه کرده اید که چرا امام خمینی (ره) تا این اندازه محبوب تمام مردم جهان است؟
به دلیل اخلاق بسیار عالی وروح معنوی بزرگی که دروجود ایشان رخنه کرده است.برای درک کامل این موضوع سخنی از یکی از خبرنگاران زمان امام را برای شما می نویسم:
((بسمه تعالی))
(....چه عاملی باعث شد من کاملا لائیک وجوان بزرگ شده در شرایط هیچی بازی وزیگول بازی آن زمان زندگی ام را بگذارم که بروم خودم را بچسبانم به امام خمینی؟
به خاطر جذبه وکشش وآن حقیقتی که نهفتهدر این فیگور می دیدم.
گوش می کنی؟یعنی ببین مثلا روزی که امام می خواست بیاید من خودم را به آب وآتش زدم که باید بروم فرودگاه وحالا تو فکرش را بکن که یک سال وخورده ای بود که من توی خیابانها داشتم می دویدم به خاطر این ایده آبستره امام خمینی خب و آدم ها داشتندمی مردند ومن عکسشان را می گرفتم وخودم را در خطر می انداختم وعکس هایم را می فرستادم که مردم دنیا ببینند.
حالا این آدم داشت می آمد خب؟ ومن تا چند لحظه ی دیگر آن بالا این را می دیدم.اینها یک چیزهایی داشت یعنی یک چیزهایی بود فراتر از انقلاب و انگیزه و روانشناسی روزمره دنیا واین ها می رود.تبدیل می شود به یک جذبه ای که امام (ره) روی من داشت.
من را می گرفت.وقتی پهلویش بودم اصلا یک آدم دیگری می شدم حتی مثلا می رفتم جماران آن بالا بغلش از این پایه ها می گذاشتند برای دوربین تلویزیون.
من تنها کسی بودم که اجازه می دادند بروم آن بالا ودوربین تلویزیون.
به من اجازه می دادند بروم آنجا زاویه ی خوبی داشت.من هروقت می رفتم آنبالا امام (ره) جلویم بود.واقعا هیپنوتیزم می شدم.واقعا آدم میشنود این چیزهایی که می رفتی پهلوی یک شیخ بعد در جذبه ی یار وغرق می شدی.
واقعا این طوری بود.من هم کسی نبودم که زمینه ی سنتی خانوادگی برای این باورها داشته باشم.نبود یک چنین چیزهایی اما می شود می دانی؟
شخصا برای من اتفاق می افتاد این آدمی که آنجا نشسته بود و من از درون دوربینم به او زل می زدم اینها یا موقعی که رفتم فرودگاه یک عالمه طول کشید بعد با چه هیجانی رفتم اینکه آمد آنجا من از داخل دوربینم میخ شدم اصلا از درون دوربینم نگاه می کردم.الآن جلوی من یک اسطوره ای یک چیز آبستره ای بود یک روحی یک انرزی.باید ببینینش اصلا چه قیافه ای داشت.این سفیدی اش وچشمش که پایین بود واصلا در نگاهش می دیدی که جا برای هیچ نوع مسخره بازی ندارد.
جدی ترین آدم ممکن است.کوچکترین جا برای هیچ نوع لغزش نیست.می دانی؟
خیلی معرکه بود....)
بنابراین هیچگاه اخلاق اسلامی را فراموش نکنیم و به جای دفع جذب کنیم.خواهران عزیزم به همین دلیل است که در صحبنهای قبلی ام اشاره کردم که این رفتار ماست که موجب طرد ما از جامعه یا حضور مستمر وموثر ما می شود نه لباس ما.
هیچ کس نمی داند بنده ی سیاه سفید وخاکستری خدا کیست؟پس عجولانه درباره ی کسی سخن نگوییم.
فرهنگ سازی برای حجاب پوشیه (سختی استفاده از این حجاب در شهرهای غیر مذهبی)

جامعهی کنونی ما هنوز در زمینهی پذیرش پوشش پوشیه به بلوغ لازم نرسیده است. این در حالی است که در بسیاری از کشورهای اسلامی این نوع حجاب در بین اقشار مختلف جامعه مرسوم و متداول است. در این کشورها حتی برخی از بانوانِ، با پوشیه در استودیوهای صدا و سیما حاضر میشوند و به اجرای برنامه میپردازند. هر پدیدهای برای نهادینه شدن، نیاز به فرهنگسازی اصولی دارد. صِرف ناهنجار شناخته شدن این نوع پوشش در عرف ایران، یا مناسب نبودن ظاهر این پوشش از دید برخی از مردم، یا مطرود بودن پوشیه، دلیل موجهی نیست برای عقبنشینی. اول هم باید از متدینین شروع کرد. اقناع دوستان و اقوام متدین میتواند کمک بزرگی باشد در زمینهی ترویج این فرهنگ. البته ارگانهای حکومتی فرهنگساز هم باید بخشی از برنامههای فرهنگی خود را به این مقوله اختصاص دهند.
شاید برخی ها فکر کنند اگر در شهری مانند تهران پوشیه یا نقاب و یا حتی چادر بپوشند توسط برخی از افراد دین نفهم ویا به اصطلاح قرتی در دانشگاه ،بازار ودیگر جاهای غیر مذهبی دیگر مشکلی برایشان ایجاد شود.ابتدا باید به شما عزیزانم بگویم من انصاف دارم و نمی گویم که رفتار انسانهای قرتی وبد حجاب وبی حجاب با امثال ما بدوناشایسته است ودختران دارای پوشیه در محیط های مذهبی تهران راحتترند.البته من این گونه رفتار ها را در شهرستانها ندیده ام.ولی خواهران من شما می توانید با فرهنگ سازی درست وبه موقع ورفتار بسیار مناسب به آنان بفهمانید آنچه در ذهن شما درباره ی من است کاملا باطل واشتباه است؛زیرا این گونه آدم ها به علت دین زدگی وتاثیرات زیان باری که شبکه های خارجی وفرهنگ منحطط غرب روی آنان گذاشته اصولا با حجاب مشکل دارند ویا به خاطر فقر به فحشا کشیده شده اند آنان می خواهند با رفتار دور از ادب یا مسخره کردن شما کمی عقده شان را از افرادمذهبی خالی کنند. مثالی را بریتان ذکر می کنم:
یکبار وقتی بیرون رفته بودم دختری بدحجاب با دیدن من به سرعت و در یک مکان عمومی جیغ کشید.دوستش که در کناروی ایستاده بود آن دختر را دعوا کرد.مردم نیز در برابر رفتار زشت وننگین این دختر واکنش نشان دادند و از او خواستند که از من عذر خواهی کند.من به آرامی از کنار او رد شدم، بدون آنکه چیزی بگویم.به خدای امیرالمومنین همان دختر بعد از 15 ثانیه به پیش من آمد و به شدت از من عذرخواهی کرد.این جاست که به یاد رفتار امام موسی کاظم (ع) می افتم که ایشان در برابر آن مرد فحاش فرمودند:((افراد با تقوا در هنگام عصبانیت خشم خویش را فرو می برند و از مردم می گذرند.))
بعضی ها مثلا میگن آقا شهر بازی که جای اشخاصی که ظاهر و وجهه ی مذهبی دارن یا خانوم های چادری یا منقبه ها نیست . ما با این قیافه ی تابلوی مذهبیمون خوب نیست بریم کافیشاپ ، پارک و...
یا به قول شما توی تهران خوب نیست ما پوشیه بزنیم چون پسرا بیشتر کنجکاو میشن .
در مورد این مسئله باید چند تا مطلب بگم .
یکی اینکه چی شده که کار به اینجا رسیده !؟ غیر از اینه که قشر مذهبی خودشون رو در حاشیه قرار دادن و کنار رفتن و کار به اینجا رسیده که روشون نمیشه توی اینجور اماکن حاضر بشن !؟ اگر از روز اول با جرات و افتخار نسبت به عقایدشون ، صحنه رو خالی نمیکردن ، الآن هیچ ترسی از این مسائل نداشتن .
دوم اینکه اینجور آدما که مثلا به قول شما بگن اون زیر کیه و چه شکلیه واقعا کم هستن . بعدشم بذار فکر کنن که کیه و چه شکلیه ! مهم اینه که چیزی نمیبینن و شما خودتون رو حفظ کردید . حالا هر فکری هم میخوان بکنن . اونا هستن که مشکل دارن نه شما .
مسئله ی بعدی اینکه همین کار شما و امثال شما که مثلا با پوشیه توی جامعه حاضر بشید ، بهترین نوع تبلیغ دینه و یقینا بالاترین اجر ها رو داره .
پس انقدر به فکر خالی کردن صحنه نباشید .به چیزی که هستید افتخار کنید و با افتخار در جامعه حاضر بشید . مطمئن باشید این فتنه ی دشمنه که از این طرق میخواد جوّ دینی رو کم کم نابود کنه و مذهبی ها رو خونه نشین کنه .
اتفاقا من و دوستام هر وقت میخوایم بریم بیرون ، من بهشون میگم بیاید بگردیم و هر جا که قرتی تره همونجا بریم . خیلی اوقات وقتی با پوشیه وارد یه کافیشاپ میشیم ، فقط تا چند دقیقه همه دارن ما رو نگاه میکنن و خودشون رو جمع و جور میکنن .
بذار یه داشتان بگم .
رضا شاه علاوه بر منع حجاب از زنها ، یه کار دیگه ای که کرده بود این بود که اجازه نمیداد که روحانی ها با لباس روحانیت در جامعه حاضر بشن . یکی از بزرگترین علمای اون زمان به نام حاج آقا حسین قمی(رحمت الله علیه) بودن که رضا شاه جرات نکرد ایشون رو از پوشیدن لباس روحانیت منع کنه . ایشون خیلی اوقات با لباس روحانیت در خیابونها و بازار راه میرفتن . بعضی از اطرافیانشون همین اشکال رو به ایشون میکردن که حالا که تقریبا هیچ روحانی با لباسی نیست خوبه که شما هم بدون عمامه در جامعه حاضر بشید ولی ایشون همیشه میگفتن که من عمدا با این لباس در جامعه حاضر میشم تا مردم روحانیت و این لباس رو فراموش نکنن .
خلاصه میخوام بگم این حرفا و بهانه هایی که دشمنان دین در جامعه های دینی رواج میدن ، باعث نشه که فکر کنید باید از مواضعتون کوتاه بیاید .
ولی شما خواهر متدینم که همیشه وهمه جا به بانویتان حضرت زهرا (س) متوسلید وحافظ حرمت خون شهدا هستید پس چرا باید باحضور در این مکانهای غیرمذهبی بترسید؟یادتان باشد تا خدا وقرآن را دارید غم ندارید اگر مومنید.لطفا به این حدیث نورانی توجه فرمایید:امام سجاد(ع) فرمودند:اگر در روی زمین هیچ کس جز من نماند ومن تنها باشم تا قرآن را دارم تنها نیستم ونمی ترسم.
مومنان می گویند:حسبنا الله ونعم الوکیل - نعم المولی ونعم النصیر
((کافی است خدا برای ما و چه مدافع خوبی ست.چه سرپرست خوب ویاوری نیکوست.))
چگونگی استفاده از پوشیه برای دختران اول راه
من راه حل هايي كه امتحان كردم به شما ميگم اميدوارم كاربردي باشه!
اوايل خيلي به خودت سخت نگير ! يعني هر جا احساس نفس تنگي يا عذاب كردي سريع برش دار! البته بدون اينكه كسي تو رو در اون حال ببينه تا خدايي نكرده فكر بدي نكنه!!!!
قبل از اين كه بري بيرون در منزل چند ساعت بزن تا عادت كني و احساس بدي نكني!
براي راحتي ابتدا از نوعي كه جلوي چشمش بازه استفاده كن!
اگر يكي از اشنايان به كربلا ميره پول بده برات بخره جنسش واقعا عاليه!
قبلش حسابي تحقيق كن تا اگه كسي بهت چيزي گفت جواب داشته باشي!
ازاون جايي كه ادم بي ادب همه جا هست هر وقت كسي مسخرت كرد و حرف زشتي زد بذار به حساب جهالتش و مدام اين ايه رو تكرار كن!
مومنان از ملامت ملامت كننده نميترسند!
اگاه باشيد كه مومنان نه ترسي بر انان است و نه اندوهگين ميشوند.
هدفت براي خدا باشه و الا كم مياري!(صرفا براي ياداوري خودم)
با حجاب بي هدف +شيطان=بدحجاب
چند جا كه فكر ميكني كسي نميشناست بزن اما هميشه! براي بعضي ها استفاده بين آشنايان از همه سختره ! اونم راه حل داره.
اگر يكي از اشنايان ديدت خيلي با اعتماد به نفس برو سلام و احوال پرسي كن و اگر مخالف كارت بود اصلا بهش فرصت نده مثلا بگو خب فلاني چي شد ؟1 شما كجا اينجا كجا؟! و ازين حرفا !
خلاصه اگر درست فرهگ سازی کنی مخالفانت موافقانت خواهند شد.ان شاء الله
محل خرید آن
خواهرانم برای خرید پوشیه می توانید به قم مراجعه کنید.در مشهد هم وجود داره اگر به یکی از شهرهای جنوبی کشور هم سفر کردین، جنس خوبش موجود است.در تهران هم می تونین به حرم عبد العظیم حسنی برین واز پاساژها ی آنجا بخرین.اگر هم رفتن به این مکانها مشکل بود می تونین یک پوشیه یا نقاب با توجه به سلیقه ی خودتان بدوزید.ان شاءالله به آخرین درجه ی کمال وتقوا برسید.
فواید این حجاب
1.مورد دید کمتر نامحرمان قرار می گیرید.به علت آنکه وقتی مردی شما را با این گونه حجاب می بیند یا بدش می آید ویا نگاه خیره ای نمی کند.اگر هم نگاهی بیندازد جز سیاهی چیزی نمی بیند.
2. مردم فکر می کنند که شما یک زن ازدواج کرده ویا زن سالخورده ای هستید کاری به شما ندارند.شاید با خود بیندیشید که مردم می خواهند صورت شما را ببینند ولی در صورت پاسخ منفی کاری نمی توانند کنند.این حجاب به نفع دختر جوان یا نوجوان شما نیز هست.زیرا اگر پوشیه بزند مورد توجه پسران هوسباز قرار نمی گیرد.
3. پوستتان در برابر اشعه ی آفتاب که روز به روز آسیب بیشتری وارد می کند محافظت می شود.اگر هم دستکش دست کنین دستتان نیز جوان و باطراوت می ماند.
4.خیالتان از هرگونه نگاه مرد شیطان صفتی که در این جامعه زیاد است راحت می شود.
5.شوهرتان اگر غیرتی است از اینکه مردان نامحرم به صورت ودست زیبا وبکر همسرش نگاه کنند خیالشان با وجود دیوار مستحکمی چون پوشیه آسوده می شود.
6.اعتماد به نفستان افزایش پیدا می کند.زیرا وقتی کسی شما را نمی بیند ولی شما او را می بینید موجب می شود که شما در مقابل مردان بیمار دل قدرت ((نه)) گفتن را حس کنید.بانوانی هستند که به دلیل اعتماد به نفس کم از صورتشان راضی نیستند پوشیه چیز خوبی است.خداوند حکیم در قرآن می فرماید:(الله جمیل ویحب الجمال)
7.خداوند زیباست وزیبایی را دوست دارد.بنابراین خدا هر موجودی را متناسب با توانایی لاینتهایش زیبا آفریده.اکنون برخی ها به دلیل حرف مردم و اعتماد به نفس کمشان ویا به دلیل مشکلی که در صورتشان ایجاد شده از روبرو شدن در جامعه واهمه دارند.پوشیه یا روبنده موجب افزایش اعتماد به نفسشان می شود.
8.در جامعه ای که ما در آن قرار داریم دخترانی به سن وسال من هستند که مشتاق به آرایش کردن وزیبا جلوه دادن خویش هستند.(یکی از علائم دوران بلوغ) اگر مادری هستید که نگران دخترتان که با این اوصاف به بیرون می آید نگران نباشید.من حقیر پوشیه یا نقاب را به شما خواهران عزیزم پیشنهاد می کنم تا دراین سن که دختران در معرض هرگونه سوءاستفاده قرار دارندو اوج بلوغ و زمان بسیار حساسی است بکری وسلامت روحی وروانی شان کاملا حفظ شود.
تمامی 8 موردی که نوشتم همه از تجربیات من در طول این۵/۲ سال است.
نظرات برخی مراجع تقلید در خصوص پوشیه زدن

خواهرانم اکنون که تمامی اشتباهات برخی مردم در خصوص حجاب برتر پوشیه که سیره ی پیامبر (ص) وخاندان طاهرینش را برای شما بازگو کردم می خواهم دیدگاه مراجع تقلید را در خصوص این حجاب با تمامی آدرسهابنویسم.
هر چند در مسائل فقهی تشخیص موضوع و مصداق به عهدهی مکلفین است نه مجتهدین اما با این حال به عنوان حسن ختام نظر برخی مراجع در خصوص پوشیه تقدیم میگردد:
***امام راحل(ره) در پاسخ به این پرسش که پوشیدن دستکش و زدن پوشیه و روبند در چه صورتی برای بانوان مستحب یا واجب است، میفرماید: "رعایت هر چه بیشتر حجاب مستحب است و در صورتی که پوشیده نبودن وجه، موجب رتبه و مفسده باشد، پوشاندن واجب است." منبع: احکام خانواده/ص286
***حضرت آیتالله العظمی صافی گلپایگانی در پاسخ این سوال که نظر حضرت عالی در مورد مباح بودن، کراهت یا استحباب نقاب زدن (روبند) برای بانوان در جامعهی امروز چیست؟ فرمودند: "حفظ حجاب برای زن از امور واجبه است؛ و احتیاط واجب برای زن، مستور نمودن صورت است با هر وسیلهای که ممکن است. و الله عالم" جامع الأحکام/ج2/ص165
***سوال از محضر آیتالله العظمی فاضل لنکرانی: آیا برای خانم ها روبند انداختن جایز است طوری که کاملا صورت آن ها پوشیده شود؟ پاسخ معظم له: "اشکال ندارد بلکه اگر برای حفظ عفت و عصمت باشد خیلی خوب است." منبع: جامع المسائل آیت الله فاضل/ج1
***محضر حضرت آیت الله العظمی بهجت ره: "پوشاندن دست و صورت زن [پوشیه] حتى بنابر عدم وجوب آن آیا از نظر شرع مقدس اسلام امرى مطلوب و پسندیده به شمار مىرود؟" پاسخ معظم له: "بله امرى راجح و مطلوب است؛ بلکه احتیاط واجب در پوشاندن صورت و دستها از نامحرم است." استفتاءات/ج4/ص174
***محضر آیت الله العظمی تبریزی (ره): آیا پوشاندن صورت [پوشیه] و مچ دست و پاها بر زن واجب است؟ پاسخ معظم له: "باسمه تعالى؛ بر زن واجب است بدن خود را از نامحرم بپوشاند، و در وجه و کفّین هم احتیاط مستحب پوشاندن آن است، و الله العالم.... اگر خلقت زیبایى او به نحوى باشد که اگر قرص صورتش را نپوشاند جلب توجه نامحرمان مىکند واجب است شرعا آن را مانند زنهایى که پوشیه مىزنند بپوشاند" استفتاءات جدید/ج1/ص360و ص368
وکلام آخر
امیدواریم پدیدهی نامیمون بیحجابی از دامن دختران این مرز و بوم رخت بربندد و فرهنگ عفاف و حجاب جایگزین گردد. خدایا جامعهی ما را به سوی حجاب فاطمی و الگوپذیری از بزرگان دین رهنمون کن. همه ما در مورد اهمیت حیا در اسلام شنیدهایم. این که پیامبر فرمود: « حیا از ایمان است و ایمان از بهشت» و این که « خلق اسلام بر حیاست»؛ همچنین همه ما میدانیم که در آفرینش و فطرت، حیای زن بیش از حیای مرد است؛ چنان که در حدیث است که « حیا ده بخش است؛ نه بخش آن در زنان است و یک بخش آن در مردان»؛ در حقیقت این حیاست که زنان را به رعایت حجاب وامیدارد و این حجاب است که حیا را در زنان افزایش میدهد و آنان را از ایمان قویتری نسبت به خدا برخوردار مینماید.پس با حجاب فاطمی مان حیا وعفت خویش را نشان دهیم. یادمان باشد اگر اندیشه ی زیبایی داشته باشی، هیچ گاه زیبایی بدن وصورتت را برای نا اهلان به نمایش نمی گذاری.
پایان میبرم این کلام طویل را با جملهای زیبا؛ چرا که اگر در خانه کس است یک حرف بس است:
"""روبند نهادن به این معنا است که دیدن نادیدنیها در گرو قدری نادیدنی شدن است"""
((اللهم عجل لولیک الفرج))
باتشکر از http://lalimodarres.blogfa.com
نظرات شما عزیزان: